رادینرادین، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه سن داره

@@ پسرم رادینم @@

یا حسین

سلام نفسم. دیشب رفتیم سینه زنی امام حسین. من این روزا رو خیلی دوست دارم چون تو هم بعد از عاشورا تاسوعا بدنیا اومدی ومن یادمه که پشت پنجره اتاق داشتم بچه هایی رو که زنجیر میزدن رو نگاه میکردم و برای سلامتی تو دعا کردم و گفتم که ایشالله هر سال توی مراسم عزاداریت شرکت کنه. و تو دیشب اولین کمک رو کردی رفتی پیش عمو سیاوش و لیوان میدادی که چای بریزه و من کلی خوشحال شدم که به اندازه خودت تونستی سهمی داشته باشی. فدات بشم من عاشق این طبلا شده بودی و میگفتی برام بخر بابا جون هم امروز برات خرید و ما دوباره توی مراسم شرکت کردیم و کلی طبل زدی و حس خوبی داشتی که تو هم مثل بقیهمی زنی.  امشب کلی برای سلامتیت دعا کردم که تا اخر عمرت سالم باشی عزیز...
21 آبان 1392

سفر به مشهد

سلام  مشدی رادین مابعد از چهار روز از مشهد به سلامت برگشتیم. توی این مدتی که اونجا بودیم 3 بار به حرم رفتیم و بخاطر اینکه خسته نشی از ورودی حیاط تا ورودی حرم رو با ماشین رفتیم و تو عاشق این ماشینای کوچیک شده بودی و میگفتی میخوام با اون یکی برم و من متقاعدت میکردم که هر دو یکی هستن. نزدیک محرم بود و کم کم به زوار اضافه میشد و من نگران شلوغی و مراقبت از تو میشدم . از هتل بگم که اتفاقات جالبی افتاد ما چندساعت منتظر تخلیه اتاق شدیم که اتاق رو تحویل بگیریم توی این مدت زائرینی که از کشورهای عربی اومده بودن  اومدن و توی لابی منتظر شدن خانمهای اونها روبنده به صورت داشتن وتو متوجه نشده بودی رفتی پیش بچه ایی که توی بغل خانمه بو...
16 آبان 1392

روزهای زیبای پاییزی

سلام عزیز م   امیدوارم توی این روزای پاییزی سرد دلت همیشه گرم و شاد باشه.     به امید خدا شنبه عازم مشهد هستیم برای زیارت و نذری که باباجون داشت واین بهانه ای شد که برای بار دوم برای  سلامتی  تو دعا کنم.       خدا روشکر توی این روزای سرد کانون گرمی داریم و تو هم شاد هستی و بیشتر توی خونه هستی و با جرثقیل در حال حمل بار هستی . گاهی با آبرنگ نقاشی میکشی و سی دی  میبینی و گاهی هم با گیتارت میخونی و می نوازی و این علاقت به ساز و آواز من  و بابایی رو از پیش خوشحالتر میکنه و آیند ه پر از موفقیت رو پیش روت تصور میکنیم .   دامنه لغاتت خیلی بیشتر شده و خیلی ق...
9 آبان 1392
1